Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-04-20@15:42:15 GMT

یک کارت دعوت ویژه

تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۶۵۳۸۳

یک کارت دعوت ویژه

بعد ازاخذ دیپلم از دانشگاهی در کالیفرنیا برای ادامه تحصیل پذیرش گرفت و اخذ ویزا برای سفر محمود مصادف شد با تظاهرات روزهای پیروزی انقلاب. محمود برای روز ۱۲ بهمن ۵۷ بلیط به مقصد آمریکا گرفته بود. روز موعود در حالیکه خانواده برای بدرقه‌اش به فرودگاه مهرآباد آمده بودند. اتفاقی افتاد که مسیر زندگی محمود را عوض کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش ایران اکونومیست، محمود بهرامی سال ۱۳۳۷ در محله شوش تهران به دنیا آمد. او جوان با هوش و درس خوانی بود. بعد از  دیپلم از دانشگاهی در کالیفرنیا برای ادامه تحصیل پذیرش گرفت و اخذ ویزا برای سفر محمود مصادف شد با تظاهرات روزهای پیروزی انقلاب. محمود برای روز۱۲ بهمن ۵۷ بلیط به مقصد آمریکا گرفته بود. روز موعود در حالیکه خانواده برای بدرقه‌اش به فرودگاه مهرآباد آمده بودند. اتفاقی افتاد که مسیر زندگی محمود را عوض کرد. فرودگاه شلوغ بود و خبر رسید که امام می‌آید. محمود با شنیدن این خبر با وجود مخالفت شدید پدر و مادر و برادر از این مسافرت صرف نظر کرد و کلامی گفت که ماندگار شد. او به آنها گفته بود: «امام برای ما به ایران آمده و ما او را رها کنیم!؟ امام نیاز به سرباز دارد و من هم یکی از سربازان امام هستم.»

زمستان سال ۶۲ بود که خانواده از محمود خواستند که تشکیل زندگی دهد. پدرش در نزدیکی منزل‌شان برای  عروس و  داماد خانه مناسبی خرید و دستی به سر و روی خانه کشید، اما محمود می‌خندید و می‌گفت: «این خانه مبارک صاحبش باشد. من دوست ندارم سندی از دنیا به نام من باشد. من شهید می‌شوم و این خانه می‌ماند.»


دیماه ۶۲ بود که محمود کارت عروسی خود را در  ضریح امام رضا(ع) و  حضرت معصومه(س) انداخت و یقین داشت که آنها در مهمانی او شرکت می‌کنند. بساط جشن عروسی محمود در تالاری در تهران آماده شد و مهمانان او بچه‌های رزمنده و بسیجی بودند. او اصرار داشت که با لباس سبز سپاه دامادیش را جشن بگیرد، اما مادرش دست بردار نبود و به خواهش مادر کت و شلوار سفیدی به تن کرد. دو هفته بیشتر در کنار شریک زندگی‌اش نبود و ساکش را بست و خودش را به جبهه رساند.  

شهید بهرامی در لباس دامادی

یکی از همرزمان محمود بهرامی روایت می‌کند: «روز سوم عملیات خیبر بود که تیپ سیدالشهداء(ع) وارد عملیات شد. محمود از من جدا شد و به عنوان تخریبچی با گردان حضرت قاسم (ع) به جزیره مجنون رفت و من هم برای حضور در گردان حضرت علی اصغر (س) آماده شدم. آخرین دیدار من و ایشان فردای اعزام بود که با موتور به مقر گردان برگشت. او را دیدم. دست دور گردن من انداخت که با هم وداع کنیم.

کنار گوش من گفت: «این آخرین دیدار ماست. دیدار ما به قیامت! من شهید می‌شوم و دیگر برنمی‌گردم. شما زحمت بکشید سلام مرا به مادرم برسان و از مادرم حلالیت بطلب؛ چون خیلی برای من زحمت کشید و من نتوانستم زحمات او را جبران کنم. » همان طور که او گفته بود، این آخرین دیدار ما بود.

محمود بهرامی در تاریخ ۷ اسفندماه سال ۶۲ در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکرش خرداد ماه سال ۷۵ در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: امام رضا (ع) ، شهید ، مراسم عروسی ، جنگ تحمیلی ، آمریکا

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: امام رضا ع شهید مراسم عروسی جنگ تحمیلی آمریکا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۵۳۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«زندگی به شرط خنده»، در راه شبکه آی‌فیلم

به گزارش خبرگزاری صداوسیما،  این مجموعه تلویزیونی که به کارگردانی مهدی مظلومی در سال ۱۳۸۵ ساخته شده است، هر روز ساعت ۱۶ پخش و در ساعات ۰۰ بامداد و ۰۸ روز بعد بازپخش می شود.

در مجموعه تلویزیونی «زندگی به شرط خنده»، بازیگرانی، چون حمید لولایی، علی صادق، یوسف تیموری، زنده یاد رضا داوودنژاد، بهنوش بختیاری، خشایار راد و سحر ولدبیگی ایفای نقش کرده اند.

در خلاصه داستان این مجموعه آمده است: در خانه‌ای که صاحب آن خارج از کشور به سر می‌برد؛ افرادی زندگی می‌کنند که هر کدام برای خود مشکلات و آرزو‌هایی دارند. در این میان خشایار، پیرمرد سودجو و پول‌دوستی که وظیفه مراقبت از خانه را بر عهده دارد، در نبود صاحب‌خانه، آن را به گروه‌های مختلف فیلم‌برداری اجاره می‌دهد...

 

دیگر خبرها

  • اولویت‌ پروژه‌های شهری، آسایش و رفاه روزانه مردم باشد
  • ملاک اولویت‌بندی پروژه‌های شهری آسایش و رفاه روزانه مردم باشد/ ضرورت مرمت و بهسازی مناطق قدیمی مشهد
  • معابر شهری سی‌سخت زیبنده یک شهر توریستی نیست
  • مخالفتی با ادامه حضور مهاجران قانونی در این ایالت نداریم
  • جزئیات دریافت ۲۰ گیگ اینترنت رایگان ایرانسل G۴ به مدت ۱۴ روز | بهره مندی از امکانات ویژه نسل جدید G۴ با کد #۷۰*
  • کنگره ۴۰۰ شهید روحانی استان مازندران برگزار می‌شود
  • «زندگی به شرط خنده»، در راه شبکه آی‌فیلم
  • فوری/معاون محمود احمدی نژاد درگذشت +جزئیات
  • ۸ شهید از جمله ۵ کودک در حمله به آوارگان غزه
  • خاطرات فرزند شهید سپهبد صیاد شیرازی: پدرم پل وحدت بین ارتش و سپاه بود/ او نسبت به حفظ فاصله نظامیان از سیاست حساسیت ویژه‌ای داشتند/ هرگز نظرات سیاسی خود را به صورت عمومی مطرح نمی‌کرد